به گزارش خبرنگار فرهنگی حیات، روز سی و یکم مرداد ۱۴۰۰ روح بزرگمردی از عالم خاک، مفارقت و به جوار غفران و رضوان رب، مراجعت کرد، که کوله بار سترگ پاسداری از هویت اصیل تشیع در روزگار ما را بر دوش داشت و با بیان و قلم، سنگربان اندیشه اصیل دینی در برابر انحراف و بدعت و تحریف بود. دانشوری دینباور، که دین را بدون عدالت و بدون کرامت انسان، نمیدید و نمیجست. دلباخته تشیع انقلابی، عدالتخواه و مدافع محرومان بود. فقیه، مجتهد، اندیشمند و محقق بزرگ روزگار ما مرحوم استاد «محمدرضا حکیمی»، خود از بیدارگران اقالیم قبله بود و از شمار مصلحان این عصر که از او به: «علامه»، «فیلسوف عدالت»، «مرزبان توحید» یاد میشد.
درخشش در حوزه علم
در چهاردهم فروردین ماه ۱۳۱۴ شمسی در مشهد بهدنیا آمد. محمد تقی ادیب نیشابوری، شیخ مجتبی قزوینی خراسانی، آیت الله میلانی، احمد مدرس یزدی، اسماعیل نجومیان، حاج سیدابوالحسن حافظیان و حاجیخان مخیری از مهمترین اساتید وی بودند. علوم غریبه، رمل و اوفاق را نزد ابوالحسن حافظیان و شیخ مجتبی قزوینی آموخت. و اجازه اجتهاد را از حاجآقا بزرگ تهرانی در سال ۱۳۴۸ شمسی دریافت کرد.
محمدرضا حکیمی در سی سالگی هنگامی که علاّمه آقا بزرگ تهرانی به مشهد مقدس مشرف شده بود، موفق به اجازه شفاهی نقل احادیث اهل بیت (ع) از ایشان گردید و سپس شیخ آقا بزرگ از نجف اشرف، اجازهای کتبی برای ایشان نوشتند و از این طریق او نیز به سلسله عالمان و محدثان بزرگ تا اصحاب ائمه طاهرین و حضرات معصومین (ع) متصل شد. با صدور این اجازه کتبی و ذکر لقب «الاستاذ المحقّق» از سوی علاّمه آقا بزرگ تهرانی(ره) و پس از آن، «العلامة الجلیل» از طرف علامه امینی (ره) درباره او، مهر صحت بر وسعت فضل و کمالات او گذاشته شد.
حیاتی که در «مبارزه» و «روشنگری» معنا شد
او در تبیین و حراست از فکر دینی و معارف اسلامی و حقایق ناب شیعی با رویکرد انقلابی و مبارزاتی، با قلم و سخن میکوشید و در هر فرصت، تعالی اندیشه اسلامی را گوشزد میکرد و استنادهای اسلامی و بخصوص شیعی را در ابواب مختلف با نوشتن «توضیحات» و «تعلیقات» بر چند کتاب ارائه داد تا جایی که استاد شهید مطهری، این روش را تایید کرد و ترک آن را حرام شمرد. آن عالم شهید از طریق استاد حکیمی با برخی افراد و محافل روشنفکری ویژه آشنا شد و برای آنها مسائل فلسفه اسلامی را بازگو کرد و آنها نیز برای استاد مطهری فلسفه غرب را تشریح می کردند.
استاد حکیمی در شانزده سالگی (حدود سال های ۲۸ ـ ۱۳۳۰ ش) در بحبوحه نهضت ملی شدن صنعت نفت، به فعالیت و مبارزه سیاسی، اجتماعی روی آورد و در این راه، در حدّ خود کوشید.
از سال ۱۳۳۸، در محافلی که شبهای چهارشنبه برای جوانان مشهد، به نام «جلسه الغدیر» دایر کرده بود، درباره «حکومت عادل» سخن میگفت. این فعالیتها در زمانی بود که هنوز از مبارزات علنی و انقلاب اسلامی سخنی در میان نبود. طولی نکشید که ایادی و عوامل رژیم، آن محفل را تعطیل کردند و استاد را از آن زمان، تا پیروزی انقلاب اسلامی، تحت نظر گرفتند.
در سال ۱۳۴۰ مقالهای نوشت و منتشر کرد و در ضمن آن، تشیع را مذهبی انقلابی و مدافع محرومان معرفی کرد و اذهان را به این آرمان والای اسلام که در آن هیچ ستم و نابرابری در جامعه نماند و این که انسانها باید آزاد باشند و آزاد بیاندیشند، متوجه ساخت.
در سال ۱۳۴۳ به هنگام تحویل سال، که حرم مقدس رضوی (ع)، مملو از جمعیت بود و به طور معمول، شاه در آن هنگام به مشهد سفر میکرد، او با همکاری دوستانش روایت: «من رَأی سلطاناً جائراً» را با ترجمهای زیبا، روی ورقی از کاغذ چاپ کردند و از روی بامهای حرم مطهر و صحنها، در وقتی که چراغهای حرم و خیابانهای اطراف برای لحظاتی بصورت خاموش و روشن در میآمد، در بین جمعیت و خیابانی که شاه از آن عبور می کرد، پخش کردند.
با روشن شدن چراغها و خواندن برگها، ساواک، مطلع و از این حرکت، دستپاچه شد و فردای آن شب بود که مسیر شاه را تغییر داد و او را از مسیری دیگر، از حرم بازگرداند. پس از این واقعه بود که مأموران رژیم گفته بودند: عاملان این حرکت قصد ترور شاه را داشتهاند. در سالهای خفقان، چندین بار در شهرهای مختلف از جمله تهران، رشت، خوی، سلماس، مرند و ارومیه، بازداشت و زندانی شد و زمانی هم که به تهران مهاجرت کرده بود، بطور مکرر به ساواک احضار و تهدید میشد.
دین در عرصه اجتماع و در متن عینیت زندگی و زمانه
محورهای نگاه و رویکرد او در تبیین معارف دینی چنین است:
۱- اثبات حقانیت مکتب تشیع
۲- ضرورت حاکمیت عدالت و تفسیر دین در پرتو قسط و رویکرد عدالتمحور به دین
۳- تفکیک سه رهیافت و مدل معرفتی: قرآن- فلسفه- عرفان
۴ - وحدت جهان اسلام و ضرورت تشکیل «اتحاد جماهیر اسلامی»
۵- لزوم تجدید حیات و دگرگونی در برنامه ها و راهبردهای روحانیت شیعه
۶- حرکت و عمل انقلابی در تحقق اهداف دین
اسلام و شیعه؛ پاسخگوی نیازهای انسان در همه ابعاد
گفته بود: «ما در همه ابعاد غنی هستیم و در دین و جامعه، هیچ نیازی به [هیچ] مکتب و حزبی نداریم. آنچه در همه مکتبها و مذهبها و فلسفهها گفته شده، همه خیرها و نیکیها، در اینجا هست؛ از قلّه مطالب که توحید است تا مسائل روز زندگی، همه اش بخصوص در مذهب تشیع و در اسلامی که محمدی (ص) است و این اسلام، همان اسلام ثَقَلینی است، یعنی قرآن و اهل بیت (ع) . صحیحترین و بالاترین مرتبه معارف، در قرآن و حدیث هست و مشی در فهم اخبار باید همان مشی تعقّلی وَحْیانی باشد.»
عاشقان را مرگ، جانی دیگر است...
این حکیم فرزانه، در ۸۶ سالگی، در نیمه شب ۳۱ مرداد ۱۴۰۰ شمسی به لقاء الله پیوست. مراسم تشییع و خاکسپاری آن عالم حکیم، روز دوم شهریورماه در حرم مطهر حضرت ثامن الحجج (ع) انجام شد و در رواق دارالحجه حرم مطهر رضوی به خاک سپرده شد.
پیام تسلیت رهبر معظم انقلاب اسلامی در پی درگذشت عالم و متفکر برجسته محمدرضا حکیمی
بسم الله الرحمن الرحیم
با تأسف و تأثر خبر درگذشت عالم و متفکّر برجسته جناب آقای محمدرضا حکیمی قدّساللهنفسه را دریافت کردم. ایشان دانشمندی جامع، و ادیبی چیرهدست، و اندیشهورزی نوآور و اسلامشناسی عدالتخواه بودند.
ایشان عمر را فارغ از آرایهها و پیرایههای مادی، در خدمت معارف والای قرآن و سنّت گذرانده و آثاری ارزشمند از خود به جا نهادند.
بهرهگیری از محضر پر فیض و نفس گرمِ استادان معرفت و معنویت در مشهد مقدس، ذخیرهئی از توکل و تعبّد و غنای نفس در دل و جان این شخصیت عزیز به جا نهاده بود که تا آخر عمر با برکتش وی را استوار میداشت.
اینجانب فقدان اندوهبار این رفیق دیرین را به خاندان مکرّم حکیمی و بازماندگان بویژه برادر بزرگوار ایشان و نیز به همه دوستان و علاقمندان آن مرحوم تسلیت عرض میکنم و رحمت و مغفرت الهی را برای وی مسألت مینمایم.
سیدعلی خامنهای - 1 شهریور 1400
نظر شما